Welcome to Khak Art Gallery
Iranian Art Khak Gallery
Visit Us
#1 Jila Alley, Basiri St. Gholhak
Shariati Ave. IRAN TEHRAN
TEL: (0098-21) 22 60 54 65
OFFICE VILLA 21, 4B ST. , AL HUDAIBA 322 - MARSAM MATTAR ART CENTER Dubai - United Arab Emirates
All Rights Reserved by
KhakGallery @ 2020


گذر از دروازه مرگ ( ENGLISH )

SEND TO A FRIEND!

نویسنده علی یزدانی

کنار در، آدم های سوگوار با لباسهای سیاه،چتری سیاه بر روی زمین و سینی خرما. این اولین پلانی است که هنگام ورود به حیاط گالری با آن مواجه می شوی. کمی آنطرف تر، تجمع آدم هایی که قبلا آمده اند، با هم حرف می زنند، به دیوار تکیه داده اند و به تو نگاه می کنند. یک لحظه این فکر از سرت می گذرد که انگار حادثه ای رخ داده است، کسی مرده و برنامه نمایشگاه هم منتفی شده است.


در چند لحظه اول، در چند قدمی که به درون حیاط پیش میروی،یک ضربه کاری به تو خورده است، تازه فهمیده ای که...نفس راحتی میکشی،وضعیت برایت عادی میشود،تو هم در میان کسانی که پیشتر آمده اند،قرار میگیری.تو هم یکی از آنها می شوی که به تازه واردها نگاه میکنند. هسته خرما را از دهانت بیرون می آوری و می بینی که آتیلا پسیانی با لباسی سفید و چهره ای خندان به میهمانان خود خوش آمد می گوید. وقتی تماشاگر وارد فضای داخل گالری می شود، قبل از اینکه تک تک آثار، توجه او را جلب کنند، کلیت فضای گالری او را احاطه می کند.انگار که وارد صحنه ای شده است و هر آنچه که بر روی دیوارها و کف زمین دیده می شود او را به مقصدی خاص هدایت میکند.


صدای موسیقی غیر متعارفی پخش می شود و به تماشاگر این حس را القا می کند که ممکن است هر لحظه اتفاقی بیفتد. آرایش صحنه، نور پردازی گالری، صدای موسیقی و رفت و آمدهای مشکوک، فضای گالری را اسرار آمیز و نامطمئن کرده است. در اتاقکی شیشه ای، زنی سیاه پوش با چهره ای پوشیده و نامعلوم، بی هیچ حرکتی، بر روی صندلی نشسته و دو قطعه سنگ صیقل خورده را در کف دست خور جا به جا می کند. جوی که در کل نمایشگاه حاکم است، آثار حجمی ارائه شده را به حاشیه میراند و آنها را به عنوان آثاری مستقل کمرنگ می سازد.


حجم های ساخته پسیانی گرچه در سیطره جو حاکم بر نمایشگاه قرار دارند، اما نگاه و توجه زیبا شناختی خاصی را نیز طلب می کنند. آتیلا پسیانی، در آثار حجمی خود نیز از نقطه مرگ شروع می کند. اشیائی که دیگر کارکرد خود را از دست داده اند، بی فایده و بی مصرف شده اند، اجزائی از دستگاه هائی که روزگاری کار می کردند، حرکت می کردند، روشن و خاموش می شدند، اکنون متلاشی شده اند، از کار افتاده اند، ساکت شده اند و مرده اند.


فانوس هائی که دیگر روشن نمی شوند، کلیدهائی که دیگر قفلی را باز نمی کنند، آینه هائی که دیگر در قاب خود نیستند، قفل های بسته، لامپ های سوخته و .... همه اینها را آتیلا پسیانی از کنج های فراموش شده، بیرونشان آورده، خاک و زنگارشان را بر گرفته، نگاهشان کرده، احساسشان کرده، کنار هم گذاشته،روی هم سوارشان کرده،از آنها فرم های جدیدی ساخته،به آنها هویت و شخصیت جدیدی داده،بعضی هاشان خیلی پیچیده شده اند، بعضی ها با چهره ای گشاده، بعضی ها عبوس، بعضی ها مرموز، بعضی ها محکم، بعضی ها مغرور و ... بعضی هاشان دلخراش و بر زمین افتاده. اما وقتی پرفورمنس شروع میشود،همه اینها را و همه ما را یک باره در خور فرو میبلعد.بازیگران پسیانی،یکی یکی می آیند.هر کدام برشی از زندگی را بازی می کنند. دیوانگی را، پریشانی را، خود شیفتگی را، بی خیالی را، درد را، خوشی را، تنهائی را و...با نقابی که پسیانی روی صورت خود می گذارد، آن زن مرموز را از اتاقک شیشه ای بیرون می اورد و آن صحنه ای که توی سر آن آدمک، میله فرو می کند، بازی به اوج خود میرسد و نفس ها را در سینه ها حبس می کند.


در یک نگاه کلی میتوان این نمایشگاه را که ترکیبی ازعناصر تئاتر، موسیقی و آثار حجمی است، نمایشگاهی موفق قلمداد کرد. چرا که پسیانی این عناصر را آنچنان هنرمندانه در هم تنیده است که هر یک درخدمت دیگری ودر راستای هدفی واحد قرار گرفته اند. آتیلا پسیانی،همانطور که در حجم های خود،از تلفیق اجزایی نا مرتبط، پیکره هایی واحد و همساز پدید آورده است،در بخش پرفورمنس نیز از تکه چسبانی برش هایی نا متجانس از زندگی، تصویری از تجربه های زیسته ما را تجسم بخشیده است. گرچه بخش هایی از آنها با زندگی ظاهری ما شباهتی ندارند و ما را به ناخودآگاهمان سوق می دهند، به رویاها و به جهان پوشیده درونمان.