نویسنده: لیلا دوانی
خط های به هم آمیخته، فرم های ناشناخته، عناصر طبیعت و اشعاری در قطع بوم، مشخصه های اصلی نقاشی های زنی بودند که تا چند روز پیش از مهمترین نقاشان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی؛ سبکی که در آن بدون توجه به فرم، احساسات لحظه ای هنرمند را با رنگ گذاری به نمایش می گذارد، به شمار می رفت.
فریده لاشایی تصویرگر، مجسمه ساز، نویسنده و مترجم که به نقاشی شهره بود، در سال 1323 در شهر رشت، کانون فعالیت های سیاسی-چریکی آن دوران به دنیا آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان برای تحصیل در رشته مترجمی به آلمان سفر کرد و با ادبیات این کشور و آثار«برتولت برشت» آشنا شد و در کار هنری و تفکر از وی تاثیر پذیرفت: «آلمانی زبان دوم من است و سال های بسیاری را در آلمان گذرانده ام. در جوانی ام با ادبیات آلمانی آشنا شدم.تنها چند سالی از درگذشت برتولت برشت گذشته بود که به آلمان رفتم و در دانشگاه «گوته» فرانکفورت و همچنین در برلین و مونیخ شروع به خواندن زبان آلمانی کردم. دوران فوق العاده ای بود در همه زمینه ها. دهه شصت میلادی بود و دوره اوج گیری جنبش دانشجویی در فرانسه و آلمان و بسیاری از چهره های جنبش دانشجویی به همان دانشگاهی می آمدند که من می رفتم. رفتن به آلمان شرقی اگرچه بسیار سخت بود اما غیر ممکن نبود. به سختی توانستم با یکی از دستیاران برشت ملاقات و مصاحبه کنم.»
فریده لاشایی پس اتمام این دوره وارد مدرسه هنرهای تزئینی وین
شد و همزمان به عنوان طراح کریستال در استودیو «رایدل» در جنوب اتریش و سپس در
استودیو «رزنتال» به کار پرداخت.
لاشایی عمده شهرت خود را مرهون نقاشی هایی است
که به عقیده بسیاری از منتقدان، این آثار را میتوان نمونهای از حضور هنر گذشته
در هنر معاصر به شمار آورد. حضور همان سفسطههای اندوهناک طبیعت که از اوخر قرن
هفدهم در آثار نقاشان شمال اروپا چهره می نمایاند. عباس دانشوری، استاد تاریخ هنر
و مدیر گروه هنر دردانشگاه ایالتی کالیفرنیا درباره اولین مواجحه با
نقاشی های لاشایی می گوید: نقاشی های او آشکارا محصول اصالت غیر قابل انکار او
از در افتادن با وطه ای پر زرق و برق و ظاهر فریب است. وقتی که برای نخستین بار به
نقاشی های او نگاه می کردم، واکنش بلادرنگ من غریزی بود و نه بر خواسته از
اندیشه. ارائه تحلیل فکری،آخرین چیزی بود که در ذهن داشتم. به یاد می آورم زبانم
قاصر از گفتن بود، چرا که درگیری عاطفی من با آن نقاشی ها راحت تر از تشریح شان بود.
عناصر اصلی نقاشی های وی را زمین، درخت، گل، ماه، گیاه، گربه و در یک کلام عناصر طبیعت تشکیل می دهند. وی به وسیله این عناصر به
روایت جهانی می پرداخت که در مرز جهان واقعیت و جهان خیال ایستاده است. طبیعت در
نقاشی های او انتزاعی، لذت بخش، راز آمیز و دست نیافتنی است. به شهادت بسیاری از
منتقدان ایرانی و بین المللی، طبیعت در نقاشی های او حسی از خصیصه ازلی را یادآور
می شوند. برای مثال کلاغ ها موجوداتی اندیشمند هستند و نسبت به نور باطنی سرسخت و
ناپذیرا، خرگوش ها قربانی ایدئولوژی و انسان ها هم به انواع مختلف از دلقک گرفته تا
سیاست مدار ظاهر می شوند.
این هنرمند معاصر، همواره برای بیان مفاهیم ذهنی
خود از ابزارهای بیانی متنوعی استفاده کرده است. علاوه بر نقاشی، طراحی بر روی شیشه
و کریستال و مجسمه سازی که عمده فعالیت های وی را تشکیل می دادند، رمان «شال بامبو»
که در واقع اتوبیوگرافی وی است، چند شعر و داستان کوتاه و ترجمه هشت کتاب و
نمایشنامه، در ده سال گذشته به ساختن ویدئو روی آورد. ویدئو هایی که بر روی نقاشی
منعکس می شوند: من همیشه عاشق سینما و ادبیات بودم و این امکان را پیدا کردم که
اینها را با نقاشی ادغام کنم. ویدئو نوعی جرقه و اتفاق غیر قابل پیش بینی در نقاشی
ایجاد می کند و خاصیت آشنای آن را می زداید.حیرتی را بر می انگیزاند. هنگامی که
ویدئو قطع می شود، طبیعت نقاشی تغیر می کند و دیگر آن نقاشی نیست که اول دیدیم و
معنی دیگری را در بطن خود می آفریند.
پرمخاطب ترین ویدئو نقاشی وی «خرگوش در سرزمین
عجایب» مجموعه ای از شش نقاشی است با ودئویی چهار دقیقه و سی ثانیه ای که بر تخیل
نقاشی تابانده شده است.اولین بخش «خرگوش در سرزمین عجایب» کارتونی است از دو خرگوش
که با یکدیگر آشنا می شوند و بچه خرگوشی که با آنان همراه است. دومین بخش کارتون که
بر نقاشی تابانده می شود، زاغی است با شخصیتی ایدئولوژیک که به پدر و پسری ملحق می
شود (تُتو، دلقک ایتالیایی و پسرش نینِتو) بر گرفته از فیلم شاهین ها و گنجشک های
«پائولو پازولینی». در بخش سوم خرگوش به دهان گربه چشایری (شخصیت داستان آلیس در
سرزمین عجایب نوشته لوئیس کرول) می پرد که هیکلش شبیه به نقشه ایران است. خرگوش ها
زاد ولد می کنند و کل نقشه ایران را اشغال می کنند. در بخش چهارم، زاغ ها به کلاغ
مبدل می شوند و مشغول به سورچرانی بر سر بشقاب های طراحی صنیع الملک می شوند و سپس
با کلاه و عصایی در دست خرگوش را ترسانده و از محل دور می کنند. در بخش پنجم، خرگوش
به نخست وزیر سابق ایران، دکتر محمد مصدق می پیوندد و با مردی هم صحبت می شود که همه چیز
را«غیر عادی» می بیند.
آشوک آدیسو در پیشگفتار کاتالوگ «خرگوش در
سرزمین عجایب» با اشاره به تلفیق مفهوم
«شک و تردید» بر روند خلاقانه فریده لاشایی تاکید می کند .خود هنرمند در این باره می
گوید: این مجموعه در واقع سنتزی است از مجموعه کارهایم که به شکل نوعی کلاژ ظاهر می
شود.
لاشایی نمایشگاه های انفرادی متعددی در ایران، اروپا و آمریکا برگزار کرده است و همچنین در دوسالانه های بین المللی بسیاری مانند هجدهمین دوسالانه بین المللی سیدنی شرکت کرده است. همه رابطه هایمان، بحران هویت: اعتبار، انتساب و اختصاص در موزه هنر هکشر، امید! در پاله دو آرتتس در دِینار، ایران از درون به بیرون در موزه هنر چلسی در نیو یورک، موزه لودویگ در کوبلنز و باغ ایرانی در موزه هنرهای معاصر تهران شرکت کرده بود و آثار او را می توان در مجموعه های خصوصی و عمومی مهمی مانند مجموعه موزه هنرهای معاصر تهران،مجموعه عمومی دمنگا در باسل، دویچه بانک و کامرز بانک در آلمان، موزه ملی هنرهای زیبا در لاوالتا، بنیاد هنری دیا در دهلی و بنیاد فرجام یافت.
این زن هنرمند در بعدازظهر روز یکشنبه، ششم اسفند ماه سال نود و یک پس از یک دوره طولانی مبارزه با سرطان در سن 68 سالگی در بیمارستان جم تهران درگذشت.
منابع:
بخشی از سوگنامه معصومه مظفری، نقاش در رسای فریده لاشایی